یا رب نظر تو برنگردد...

دیشب یاد انیمیشنی افتادم که ندیدمش فقط وقتی پوستر اکران آن در دانشگاه به چشمم خورد خیلی متعجب شدم.

اسمش هم دقیق خاطرم نیست فقط یک چیزی بود درمورد احتمال بارش کوفته قلقلی از یک ابر!!!

همان موقع با خودم گفتم:" وااااااا!! بارش کوفته قلقلی؟؟؟؟؟

بدبخت مردم سروکَلَشون نمیشکنه؟؟؟"

یادم نیست آن هفته چه طور پیش رفت که توفیق نصیبم نشد که به دیدن این فیلم یقینا مفهومی نائل آیم (احتمالا نماز شب نخواندم که از این فیض الهی محروم ماندم) منتها اسمش درخاطرم حک شد; چونان خورشید در حافظه ی آسمان!

فکر میکنم امروز یک سالی از این ماجرا گذشته باشد.

حتما به این سوال برخوردید که چه شد یاد این خاطره افتادم؟

عرضم به حضورتان که دیشب جایتان خالی رفته بودیم شب نشینی منزل یکی از آشنایان.

منزل این آشنای بزرگوار ما حیاط زیبایی دارد; که مزین به یک فقره ایوان درجه یک هم می باشد.

ما هم که از گرمای هوای فراری بودیم به همین ایوان پناه بردیم. دور هم نشسته بودیم که آقایان تحلیل های کارشناسانه طور! پیرامون مذاکرات هسته ای و نتایج آن ارائه میدادند جوری که 100 کارشناس بین المللی را  یکجا روانه ی جیب بغل مبارکشان می کردند.

ما هم مدام لبخند ژکوند تحویل می دادیم؛ میوه ی صد در صد ارگانیک محصول حیاط منزلشان را تناول می کردیم و در دل می گفتیم خدایا هزار بار شکرت که این مغزها داخل مملکت ما حفظ شدند و فرار نکردند و صدهزار بار شکرت که هنوز امریکا به حضورشان در ایران پی نبرده وگرنه برای تصاحبصان جنگ جهانی سوم درمیگرفت!

در حین همین اظهار نظرهای کارشناسانه بود که باد شدید همراه گرد و خاک زیاد شروع به وزیدن کرد.

ما توجهی نکردیم و با تمرکز بیش از پیش فرمایشات حضراتشان را دنبال میکردیم که یک مرتبه از آسمان شبه سنگ هایی بر سر و رویمان افتاد! بالا را که نگاه کردیم دیدیم بارانی از انجیرهای ریز خشک روی سرمان می بارد!

به محض فهمیدن علت حادثه سنگر گرفتیم و به داخل پناه بردیم؛ اما همچنان متعجب هم را نگاه میکردیم: "انجیر؟؟؟؟؟ از آسمون؟؟؟؟؟؟ رو سر و کله ی ما؟؟؟؟؟ مگه داریم؟؟؟؟ مگه میشه؟؟؟؟؟"

که صاحبخانه روشنمان کرد:"بالای ایوون دو تا درخت انجیر داریم. هر روز کلی انجیر خشک می ریزه پایین. باید یه ساعت جارو کنیم:("

آن موقع بود که علامت سوال هایی که بالای سرمان می چرخید کم کم ناپدید شد.

خدا را شکر بارش انجیر بحث هسته ای را متوقف کرد و من از شنیدن تحلیل های کارشناسانه خلاص شدم.

راست می گویند:" عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"




پ.ن: هیچ وقت درک نکردم چرا در مورد مسائلی اظهار نظر می کنیم که اطلاعاتمان از آن حدود اطلاعات مگس از هیپوتالاموس مغز انسان است.(راستی مغز دیگر موجودات هیپوتالاموس دارد یا نه؟) یعنی حدود صفر کلوین!