یا رب نظر تو برنگردد...

.

امروز #شیخ_نمر در عربستان، دیروز #شیخ_زکزاکی در نیجریه و روزهای قبل #شحاته در مصر...

و هر روز در یمن و سوریه، خیابان های پاکستان و میدان های بحرین و ...

و جرمشان؟ احتمالا حب علی و آلش...

تا کی؟

زیاد به "تا کی" فکر میکنم. و مدام می گویم "الیس صبح بقریب؟"

و بیشتر میخوانم "الهی عظم البلا و برح الخفا و ..."

و باز فکر میکنم یعنی قرار است بلا از این عظیم تر شود؟ امیدمان از همه، بیش از این قطع شود؟ زمین و آسمان بیشتر از ما دریغ کنند؟

نمی دانم قرار است چه شود اما تحمل شنیدن هر روزه ی این خبرها سخت تر و سخت تر می شود. شنیدن خبر شیخ نمر چنگ به روحم انداخت...

اما امید ندارم که این آخری باشد

که ای کاش باشد

این روزها ندبه خواندن برایم بیشتر معنا دار است...

بگذریم از این سوز دل ها

بگذریم که تمامی ندارد.

اما سوختن وقتی بیشتر و بیشتر می شود که می بینی دولت مردانت_همان سران قدرتمندترین کشور شیعی در منطقه_ فقط به محکوم کردن و ابراز تاسف بسنده می کنند و در برابر خشم انقلابی مردم کشورمان چنان موضع می گیرند که انگار در برابر دشمنند.(هرچند رفتار از سر بغض سرکوب شده ی مردممان اشتباه بود) اما مگر نباید موضع گیری در برابر اشتباه یک دوست با خطای دشمن متفاوت باشد؟ 

می نشینند و نگاه می کنند که چه طور یک دولت جنایتکار و نوچه هایش در کمال وقاحت با ما قطع رابطه می کند و عزت ایرانی را زیر پا له میکند.

بگذریم از این دلناله ها که تمامی ندارد.


شنیده ام این آخرین نامه ی شیخ به مادرش است. زیبا است...


به مادر صبورم ام جعفر؛ در هر حال خداوند را سپاس می‌گویم؛ مادرم خداوند را به خاطر هر چه که در تقدیر ما نهاده است شکرگزار باش. تقدیر الهی بهتر از تقدیر ماست و انتخابش بهتر از انتخاب ماست. ما چیزی را انتخاب می‌کنیم اما همواره خدا بهترین را برای ما برمی‌گزیند. ما چیزی را می‌خواهیم و به خدا می‌گوییم که آنچه که خیر است برای ما پیش بیاور. خداوند پاک و منزه است و هیچ کسی در این دنیا جز با مشیت الهی نمی‌تواند حرکتی بکند، هیچ چیزی از چشم و اراده خدا پوشیده نیست.

مادر همین کافی است؛ مادامی که امور مقابل چشم و تحت اراده خدا باشد همین کافی است. همین برای ما کافی است. خداوند تو را حفظ کند و در پناه خود نگهدارد و خداوند همگان را حفظ کند.

                                  شیخ نمر