وقتی میشنویم که جهاد زن همون خونه داری و شوهرداریه، ممکنه حرصمون بگیره یا اینکه خوش به حالمون بشه! چون فکر میکنیم کار خیلی راحتی رو به عهدمون گذاشتن و ما به راحتی از پس سختتر از اون هم برمیایم. اما با ورود به این میدان جهاد متوجه میشیم که از این خبرا هم نیست! نشستن تو خونه خودش به تنهایی جهاده! و این جهاد زمانی راحت میشه که خانم خونه برای روزش برنامه بچینه، حالا مطالعه، فیلم یا ... ولی اگه رویه هر چه پیش آید خوش آید رو پیش بگیره بعد از مدتی حس میکنه عمرش داره به بطالت میگذره و اگه بعضی روزا وقتش پر نشه احساس افسردگی میکنه. به اضافه اینکه اون زمانی رو که صرف انجام کارهای تکراری منزل میکنه به اندازه کافی جذاب نیست تا روحیش رو برگردونه. مسئله دوم مشغله بیرونی زنه که این روزا به نحوی گریبان همه رو گرفته. خانم خانه دار درضمن خانه داری دانشجو یا کارمند هم هست و مجبوره زمانی رو بیرون از منزل سپری کنه. وقتی با خستگی به خونه میرسه واقعا حوصله نداره آشپزی کنه، ظرف بشوره... و یه محیط دلچسب و آروم برای همسرش مهیا کنه. همینه که اگه با وجود بی حوصلگی به خودش سختی بده و به این وظیفش عمل کنه جهاد کرده! در نهایت یکی از مهمترین نکات آرام بخش خونه خود «بانو»ست. اینکه بعد از یک روز پر مشغله در منزل (یا در و بیرون منزل!) باز هم آراسته و مهربان به استقبال همسرش بره... ترکیب این همه کار وافعا سخته و قطعا کنار اومدن باهاش مدتی زمان میبره، ولی همین که زن بدونه مسئولیت و جهادش همینه قطعا تلاش میکنه و این مسئله رو در اولویت زندگیش قرار میده.

دوستای عزیزم، امیدوارم جهادگرای موفقی باشید! :)