وبلاگ نشریه دخترانه "اوج"

۵ مطلب با موضوع «پوست کنده» ثبت شده است

نویسنده عزیز، چرا نمینویسی!؟

سلام رفقای خوب ِاوجی.
راستش وقتی این وبلاگ را زدم توقع داشتم که هرروز بروز شود و البته احساس میکنم با اشتیاقی که از شما برای نوشتن دیده بودم توقع پر بیراهی هم نبود. اما این اتفاق نیفتاد و همین باعث شد که بنده دست به قلم بشوم و از دوستان دلایلشان را بصورت غیرحضوری! بپرسم و به فراخور جواب ها، توجیهشان کنم!(این پرسش و پاسخ کاملا ذهنی انجام می شود. چون پوستم کنده میشود بخواهم باهر 16 نویسنده گرامی وبلاگ مصاحبه ای مبسوط در این زمینه داشته باشم!)
 اولین پاسخی که در جواب این سوال ( نویسنده عزیز، چرا نمینویسی!؟) به ذهنم رسید این بود که:
"کار دارم و نمی رسم."
شاید اولین چیزی که باعث می شود تو اینطور فکر کنی، محیط بیان است. شاید تو همین که پنل اوج را دیدی..فکر کردی نمیتوانی ارتباط برقرار کنی یا برای یادگرفتنش، باید خیلی وقت بگذاری... 
ولی نه رفیق ِمن! احتمالا نسبت به برچسب های زرد بی توجه بودی...
خواندن برچسبهای زرد نهایتا 10 دقیقه و اگر برچسب زرد را خوانده باشی، گذاشتن پست و طبقه بندی موضوعی و انتخاب ِکلیدواژه و ویراست فنی و ذخیره هم، نهااااایتا بدون تایپ 10 دقیقه طول میکشد!یعنی دو تا 20 دقیقه  در ماه!
حالا شاید بگویی: 
"نوشتن در اولویتم نیست..."
دوست ِمن! می شود بپرسم اولویتت چیست؟؟! اگر تو دنبال کار فرهنگی هستی (که درخواستت برای نوشتن توی وب به این معناست) یکی از مهم ترین ابزارت_نوشتن_است. بخصوص که موضوعات وبلاگ اصلا محدود نیست و تو می توانی در هرررررر زمینه ای که دلت بخواهد بنویسی. مثلا در راستای دغدغه هایی ک در اولویتت است...
حالا شاید بگویی: 
"نوشتن برایم سخت است..."
باور کن که_فقط فکر میکنی_
من دیده ام. خیلی از شما، خوب حرف میزنید.
خب!
می توانید احساس کنید در جلسه اید و دارید راجع به محتوای یک کتاب یا یکی از خاطراتتان یا توافق لوزان مثلا! با یکی صحبت میکنید... بعد همانطور که حرف میزنید بنویسید. بعد سعی کنید نوشته ی تان را کتابی کنید (مثلا فعل هایش را کتابی کنید... اون را بکنبد آن، جمله بندی هارا درست کنید و ...)این می شود یک متن خوب!
بخصوص که نه موضوعات وبلاگ ما محدود است و نه قالب ِنوشته ها...
قالب محدود نیست یعنی: شما میتوانید احساسی بنویسید، طنز بنویسید، خاطره بنویسید، خلاصه ی یک پاراگراف را بنویسید یا شرحش را یا اصلا فقط نظرتان را راجع به آن...حتی غزل و مهسا و یاسمن خانوم می توانند ترجمه هایشان را در وب بگذارند. مثلا بخشی از همین نمایشنامه های شکسپیر که بنظر می آید پر ازجملات قسار باشد، که خیلی هم قالب نویی است!
و موضوعات هم _همانطور که گفتم_ محدود نیست. یعنی شما میتوانید نکته خانه داری بنویسید، راجع به رشته  و مذهب و مسائل اجتماعی و سیاست و هنر و حجاب و خاطره و نقد یک فکر یا نکته روانشناسی یا هرچیزی که دوست دارید!
خلاصه این که من نمیتوانم بنویسم هم اصلا دلیل مناسبی نیست!
شاید هم بگویید: 
"چیزی به ذهنم نمی رسد!" 
که آنوقت من وااااقعا تعجب میکنم!
شما در روز چقدر فکر میکنید؟ به چند موضوع فکر میکنید؟؟ چقدر به مسائل ِسیاسی و اقتصادی و خانوادگی و مذهبی فکر میکنید؟؟ چقدر تجربه های مختلف از سفر ها  و ارتباط هایتان با آدمها و "بچه" ها دارید؟!!
وقتی آلبوم عکستان را باز مکنید، چه خاطره هایی به ذهنتان می رسد؟
خب برای خودتان راجع به اینها صحبت کنید! ضبط کنید یا بصورت محاوره بنویسید و بعد کتابی کنید!
یکی دیگر از جوابها هم میتواند این باشد که:
"اینترنت ندارم!"
خب خواهر من! اگر اینترنت نداری پس چرا گفتی من عضوت کنم!؟؟؟
شاید هم بگویی: 
"دست از سر کچلم بردار سردبیر محترم!" که درآنصورت بنده اول اصرار میکنم و اگر دیدم راهی نیست، خواهم گفت بروی چشم!و همان لحظه اسمتان را از لیست نویسندگان حذف خواهم کرد!
و ممکن است خیلی جوابهای دیگر بدهید که من فعلا به ذهنم نمی رسد!
ولی
از شما درخواست میکنم به ترتیب بروز کردن وبلاگ در روز مشخصتان، پایبند باشید. چون این یک قانون است و به قانون فارغ از توجیه شدن یا نشدن باید عمل کرد!
خلاصه که از اول مرداد منتظر متن های نمیگویم زیبا، (چون بنای ما بر زشت نوشتن است!) ولی مفید و پرو پیمانتان هستم!
من و نسترن از 28تیر تا 9 شهریور نیستیم و "فاطمه.م" و "حدیث" بجای ما مینویسند... به خاطر این سه جلسه غیبت که اتفاق خواهد افتاد، ما را ببخشید و ان شاءالله که با خودتان نگویید این سردبیر  و فرمانده ما که اینهمه نطق غرا میکنند یکی باید خودشان را سوال جواب غیرحضوری بکند!
به نظراتتان هم جواب بدهید، این خیلی زشت است که من باید به همه نظرها را جواب بدهم!
از دستم دلگیر نشوید ها...
به همه شما علاقه مندم رفقای گل ِاوجی!
یاحق
عیدتان هم مبارک!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه سادات

ارزش زن

من می خواهم خودم باشم.......

شاید شما هم تاحالا این جمله رو زیاد از دخترا شنیده باشین که میگن ای کاش ما هم پسر بودیم،خوش بحالشون....

تاحالا خیلی رو این جمله فکر کردم و هربار به این نتیجه میرسم که چقدر ما دخترا کوته فکر شدیم،اصن یادمون رفته کی هستیم!تو این عالم چه نقشی داریم!چه رسالتی به دوشمونه!شاید به خاطر همین فراموشی هم هست که در پایین ترین سطح جامعه در گفتگوهای روزمره مردم این حرفا رو میشنویم تا سطح کلان که یک تفکر شده و عده ای طرفدارش شدن؛آره رفقا از وقتی ما زن ها خودمون نشناختیم و به ارزشمون پی نبردیم یه عده اومدن و برا ما ارزش سازی کردن و گفتن آی خانوما یوقت از آقایون عقب نیفتیدا!نکنه مردها به شما ظلم کنند شما با مردها یکسانید و مدام دم زدن از برابری زن و مرد،عبارتی که به عقیده من بیشترین ظلم ها رو به زن ها تحمیل کرد،عبارتی که فقط یه برداشت میشه ازش کرد:

*خانومای محترم شما وقتی ارزشمندید که یک مرررررد باشید*

بله خانوم عزیز تو باید مثل یه مررررد دستت تو جیب خودت باشه ....

باید به هرقیمتی هرکار سنگینی انجام بدی چون از مردا هیچی کم نداری!!!مثلا اگه تونستی 18چرخ برونی یا راننده اتوبوس بشی ما تو تلویزیون نشونت هم میدیم؛چون تو واقعا کار مهمی کردی!نه اشتباه نکن

اصلا مهم نیست چقدر اذیت میشی.....

اصلا مهم نیست چقدر برا تربیت بچه هات وقت میذاری.....اصلامهم نیست وقتی صبح زود از خونه میری بیرون و عصر که برمیگردی اینقدر عطوفت مادرانه ات تو این جامعه خشن سرکوب شده که دیگه حوصله جواب سلام بچه اتم نداری چه برسه بخوای باش بازی کنی....مهم نیست که دیگه نمیتونی چندین ساعت پای گاز وایسی و با ظرافت تمام یه غذای خوشمزه درست کنی....مهم نیست که دیگه نمیتونی غمخوار شوهرت باشی واسه مشکلاتی که سرکار براش اتفاق افتاده و به دنبال یه روح آرومه که کنارش آرامش بگیره ولی صدحیف که تو خودت نیاز به غمخوار داری چرا که با چندبرابر اون مشکلات صبح تا حالا دست و پنجه نرم کردی و به اقتضای زن بودنت روحت به مراتب مشوش تر اونه واما الان دونفر آدم خسته کنار هم قرار گرفتیدکه غمخواری پیشکشتان دعواتون نشه خییییلیه!!!واینجا تنها چیزی که مهمه اینه که تو اثبات کنی که من هم میتونم.....

این جابجا شدن همه چیز نشان از یک جاهلیت عمیق دارد همان جاهلیتی که وعده اش را در قران دیده ایم وقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى ...ودر خانه های خود بمانید ومانند جاهلیت اول خودآرایی نکنید واساسا اول آنجایی به کار میرود که دومی هم در کار باشد ومعصوم ذیل این ایه فرمود وبه زودی جاهلیت اخری هم فرا میرسد بله رفقا اگه در جاهلیت اول برای شخص زن ارزش قائل نبودن در جاهلیت دوم برای شخصیت زن ارزش قائل نیستند ولی من با این همه هیاهویی که جاهلیت به پاکرده است میخواهم یک زن باشم.. ...یک زن با تمام ابعاد وجودی که خدا برایش در نظر گرفته .....من با افتخار از انجام بعضی کارها اظهار عجز میکنم و به اینکه ظریف ترین و هنرمندانه ترین کارهای عالم که بافتن تارو پود روح یک انسان است بر عهده من گذاشته شده به خود میبالم 

رفقا.....من میخواهم خودم باشم....یک زن واقعی.....شما چطور؟؟؟؟

کتاب "ژاکت های دکمه دار" 

از اولین پوستر هایی که در جنگ جهانی اول زن ها را برای کار در کارخانه ها تشویق می کرد.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نسترن

تقوا در دنیای مجازی 1



خبرگزاری فارس

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سمانه

برنگرد...

یک دفعه برمیگردد دهنش را باز می کند و هرچی از دهنش بیرون می آید بارت می کند... بعد چشم هایت پر از اشک می شود... می توانی همین الان، همین الان الان، جوابش را بدهی. جواب محکم دندان شکن. بزنی توی دهنش و ثابت کنی که دارد غلط اضافی می کند...

همین الان جوابش را داری، نه که فردا توی حمام یک دفعه با خودت بگویی کاشکی گفته بودم فلان... 

نه همین الان جوابش را داری... می توانی برگردی و با یک جمله طرف را نابود کنی. می توانی یک پوزخند بزنی، می توانی سابقه ی خودش را پیش بکشی، می توانی برگردی و حداقل یک جیغ بزنی...


اما حتی بر نمی گردی. داری خفه می شوی. طرف فکر می کند حق با خودش هست. فکر می کند تو نفهمی. فکر می کند نمی فهمی...

تو داری دیوانه می شوی. بغض امانت را می برد و طرف فکر می کند که خیلی شاخ است. می روی یک گوشه ای که کسی نبیند و می زنی زیر گریه و شروع می کنی به فحش دادن. طرف فکر می کند تو نفهمی... بله فکر می کند خیلی حق به جانب است...

دوست داری حداقل پیش یکی  غیبتش را  بکنی. یکی بگوید عجب آدم نفهمی است. چقدر ظالم است. اما حتی غیبتش را هم نمی کنی...



او فکر می کند حق با خودش هست. فکر می کند تو نمی فهمی...

می توانی برگردی و ...

اما برنگرد...


والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس. والله یحب المحسنین.


12570687013136887570.png (300×519)


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سمانه

ماهواره

میگم ما فقط از وقتی شبکه نسیم داریم همش احساس میکنیم ماهواره داریم یا شمام این طوری هستین؟



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سمانه