وبلاگ نشریه دخترانه "اوج"

محض دلتنگی

اینجا کسی دلش تنگ یاران قدیمی است.
پاسداشت 95
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زهرا

برای ساکن بهشت

یا رب نظر تو برنگردد...

دلنوشته برای داداش جان

پنج اردیبهشت روزی است که باید سر مزارت باشم مثل هشت اسفند که باید سر مزار عمو باشم... از آن روزهاست که نمیدانم باید چه احساسی داشته باشم. تو؟ حتما خوشحالی. بالاخره به این لقاالله که به شوخی لقلقه ی زبان ماست و آرزوی دلت، رسیده ای. من تا همین جا را می دانم. از بقیه اش بی خبرم. از حال آن دنیا. اما حال این دنیا خوب نیست.

تو رفته ای دل دیوانه ای گذاشته ای...

.

کلی دل مشتاق نسل سومی که نهخودت را دیده اند نه امامی که آن همه عاشقش بودی. تو را از روی عکس هایت می شناسند و نهایتا کتاب "یا زهرا". انقدر خوبی که همین ها برای اینکه بی نهایت دوستت بدارند کافی است. برای اینکه یک روز بیایند سر مزارت بگویند: برادرم میشوی؟ و جوابت واضح است...

.

دل حضرت زهرایی همه را عاشق می کند.

.

من هم نسل سومی ام. مثل بقیه کلی به عکست زل زدم. می دانم حرف ها را از چشم ها میخوانی. هر بار آمده ام کلی به جانت غر زده ام که داداش جان! این چه وضعی ست؟! نشد یک بار بیایم و سر مزارت تنها باشم! 

و الان در سال روز شهادتت دلتنگ تر از همیشه از راه دور می گویم "هنیأ لک"

برادرم بمان.

شهید محمدرضا تورجی زاده

   

                                                داداش تورجی 


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نوشین

دامن گیر

یا رب نظر تو برنگردد...

.

چه خاک دامن گیری داره #شلمچه. هر کس میشینه سخت بلند میشه. یکی از رزمنده ها میگفتن شماها این خاکو قبل از #جنگ ندیدید. هر کس دیده میگه رنگ و بوش عوض شده. راست میگفت. منم که ندیده بودم میفهمیدم معمولی نیست. آدمو یاد کربلا میندازه. انقدر که یه ذره از خاکشو برای تبرک برمیداری میذاری کنار خاک #کربلا تا بشن نور اتاقت. هر وقت دلت تنگ شد میری سراغشون. یک کم نگاه میکنی میگی "بابا تو رو خدا بطلبید دیگه! پوسیدم تو این زندگی. پوسیدم بین آدمایی که مهمترین دغدغشون رنگ سال و off پاساژهاس. به خدا اگه نگام نکنید از دست میرم. دلم داغون میشه. داغون هست بدتر میشه. الان که دنبال نمره ایم دو روز دیگه میفتیم دنبال پول. بعدشم معلوم نیس سر از کجا دربیاریم.

اگه نگام نکنید..."

خاکی که 3500 تا فرشته توش پریدن قطعا قطعا معمولی نیست. خاکی که خون عمو حسین روش ریخته با همه جا فرق داره.

عمو تو رو خدا یه نگاهی... این حال خوبو خودتون نگه دارید. ما از این عرضه ها نداریم.  

                                             راهیان

پ.ن: عکس منتخب اتوبوس شهید خرازی☺

پ.ن2: سوژه یلدای عزیزه ان شاالله همیشه سایه حضرت مادر رو سرت باشه.

پ.ن3:رو خاک شلمچه که میشینی فقط باید به عدد 3500فکر کنی ببینی میفهمی یعنی چی؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نوشین

امان از اسفندها...

یا رب نظر تو برنگردد...

محمد مهدی همت پسر بزرگ شهید همت اوایل اسفند در کانال تلگرامش نوشته بود امان از اسفندها...

حتما به خاطر امروز است دوازده اسفند. سالروز شهادت پدر.

هشت اسفند هم شهید خرازی پرید.

امان از اسفندها...

راهیان نورها تقارن قشنگی دارند با آسمانی شدن سرداراهای بزرگ.

عزیزهای دل آسمانی شدنتان مبارک اما دل من عزاخانه است.

پ.ن: ان شاالله  چند روز دیگر عازمیم و نایب الزیاره. خیلی خیلی منتظر طلاییه. خیلی خیلی دلتنگ.

                                 دو تا عموها

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
نوشین

تا کی؟

یا رب نظر تو برنگردد...

.

امروز #شیخ_نمر در عربستان، دیروز #شیخ_زکزاکی در نیجریه و روزهای قبل #شحاته در مصر...

و هر روز در یمن و سوریه، خیابان های پاکستان و میدان های بحرین و ...

و جرمشان؟ احتمالا حب علی و آلش...

تا کی؟

زیاد به "تا کی" فکر میکنم. و مدام می گویم "الیس صبح بقریب؟"

و بیشتر میخوانم "الهی عظم البلا و برح الخفا و ..."

و باز فکر میکنم یعنی قرار است بلا از این عظیم تر شود؟ امیدمان از همه، بیش از این قطع شود؟ زمین و آسمان بیشتر از ما دریغ کنند؟

نمی دانم قرار است چه شود اما تحمل شنیدن هر روزه ی این خبرها سخت تر و سخت تر می شود. شنیدن خبر شیخ نمر چنگ به روحم انداخت...

اما امید ندارم که این آخری باشد

که ای کاش باشد

این روزها ندبه خواندن برایم بیشتر معنا دار است...

بگذریم از این سوز دل ها

بگذریم که تمامی ندارد.

اما سوختن وقتی بیشتر و بیشتر می شود که می بینی دولت مردانت_همان سران قدرتمندترین کشور شیعی در منطقه_ فقط به محکوم کردن و ابراز تاسف بسنده می کنند و در برابر خشم انقلابی مردم کشورمان چنان موضع می گیرند که انگار در برابر دشمنند.(هرچند رفتار از سر بغض سرکوب شده ی مردممان اشتباه بود) اما مگر نباید موضع گیری در برابر اشتباه یک دوست با خطای دشمن متفاوت باشد؟ 

می نشینند و نگاه می کنند که چه طور یک دولت جنایتکار و نوچه هایش در کمال وقاحت با ما قطع رابطه می کند و عزت ایرانی را زیر پا له میکند.

بگذریم از این دلناله ها که تمامی ندارد.


شنیده ام این آخرین نامه ی شیخ به مادرش است. زیبا است...


به مادر صبورم ام جعفر؛ در هر حال خداوند را سپاس می‌گویم؛ مادرم خداوند را به خاطر هر چه که در تقدیر ما نهاده است شکرگزار باش. تقدیر الهی بهتر از تقدیر ماست و انتخابش بهتر از انتخاب ماست. ما چیزی را انتخاب می‌کنیم اما همواره خدا بهترین را برای ما برمی‌گزیند. ما چیزی را می‌خواهیم و به خدا می‌گوییم که آنچه که خیر است برای ما پیش بیاور. خداوند پاک و منزه است و هیچ کسی در این دنیا جز با مشیت الهی نمی‌تواند حرکتی بکند، هیچ چیزی از چشم و اراده خدا پوشیده نیست.

مادر همین کافی است؛ مادامی که امور مقابل چشم و تحت اراده خدا باشد همین کافی است. همین برای ما کافی است. خداوند تو را حفظ کند و در پناه خود نگهدارد و خداوند همگان را حفظ کند.

                                  شیخ نمر

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نوشین

طرح اللهُ اعلم!

آنچه قبل از طرح در ذهنم پررنگ شده بود مدت زمان 45 روزه اش بود..تقریبا چیز دیگری از طرح نمیدانستم! و خب مسئولان بسیج استان هم _که خدا خیرشان بدهد_ چیز خاصی نمی گفتند. 
درحالیکه طرح ولایت هم نیاز به آمادگی قبلی دارد و هم ارزشش را! 
خلاصه که هیچ چیز دلگرم کننده ای وجود نداشت که من 45 روز از تابستان عزیزم را بعد از پاس کردن و نکردن یک سری درس چغلِ نا خَش بگذارم روی "طرح ِ الله اعلم"!
ولی من رفتم "طرح ِولایت"...
 می گذرم از داستان رفتنم ... و سعی میکن بپردازم به چیز های مفید تر، مثل محتوای طرح و آثارش روی یک دانشجوی طرح ولایتی..
ما در این 45 روز سه دوره گذراندیم.. در هر دوره دو کتاب تدریس میشد و درسهای هردوره پیش نیاز درسهای دوره بعد بود.
در طرح به ما 6 کتاب آموزش میدادند که به ترتیب می نویسم:
معرفت شناسی، خدا شناسی، انسان شناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست
همه چیز از اینجا شروع میشود.. 

"آیا معرفت یقینی وجود دارد یانه"

یعنی چه؟؟
الان برای شما می گویم

به طرف میگویید حجاب داشته باش! می گوید حجاب چون نظر شماست بسیار محترم است ولی من عقیده دیگری دارم.. یکی سوالی میپرسد، شبهه ای مطرح میکند، دوساعت _تازه آنهم اگرجواب داشته باشی_ برایش توضیح میدهی، در می آید میگوید این نظر شماست! یعنی اسایا منی ک سوال میپرسم، تنها و تنها قصد گرفتن حالت را دارم چون آخرش خواهم گفت این نظر تو است! خیلی از متفکران ِ دیگر نظر دیگری دارند. اصلا درست و غلطی وجود ندارد. فقط مجموعه ای از نظرات وجود دارد. اصلا بقیه را ول کن. ما چرا کله مان را چونان کبک فرو کرده ایم در این تعالیم! و میگوییم این است ولاغیر! میدانی چند مکتب در جهان وجود دارد?? میدانی چند راه برای سعادت پیشنهاد شده؟؟ میدانی که بیشتر آن مکتب ها ب بیشتر سوالاتی ک برای ما پیش می آید جواب میدهند و اتفاقا قانعت هم میکنند؟؟ خب پس تو چرا این مسیر را انتخاب کردی?! 
تو چرا میگویی قطع به یقین عقیده من درست است و هیچ خللی درآن راه ندارد؟؟ _نخیر_ تو فقط یک متعصب سر دربرف فرو کرده ای!
 
بعله بعله! اتفاقا اوایل طرح دقیقا همین چیز ها را روزی چند بار با همین لحنی که من گفتم برای شما تکرار می کنند که خوب ِ خوب به پوچی و نهلیسمی مبتلا شوید!
 
وبعد یک سری استاد که در موسسه امام خمینی زیر نظر آیت الله مصباح کار ِعلمی میکنند و همه یک دکترای دانشگاهی(و چه بسا چند!) و سطح بالای حوزوی دارند برای شما این مسایل را کاملا فلسفی و استدلالی باز میکنند. در این کلاسها مطرح کردن هرشبهه ای مجاز است. حتی زیر سوال بردن وجود خدا...و اصلا نصف کلاس استاد فقط دارد زیر سوال میبرد و خون یک مشت بچه بسیجی را که مثل پف فیل در ظرف روغن داغ بالا پایین می پرند به جوش می آورد!
 
اواسط طرح به چیزهای زیادی فکر میکنی یا بهتر است بگویم اندیشه های باطل زیادی ذهنت را بی خودی درگیر میکند... که آیا ارزش داشت 45 روز از تابستانم را دستی دستی بدهم بروم روش استدلال یاد بگیرم!؟ من اصلا چه کار دارم به این کارها... حالا آیا تفکرات من هیچ تغییری کرده است؟؟ اصلا فرض کنیم یک نفر به سیاست اسلامی شبهه ای وارد کرد، من می توانم از معرفت شناسی تا فلسفه سیاست را برایش توضیح بدهم؟؟(چون مطالب کاااملا بهم پیوسته است)
تازه اگر یادم مانده باشد و... 
اصلا آیا اولیت من این بود؟؟ آیا بهتر نبود بروم بنیه ی تشکیلاتی ام را تقویت کنم یا بیشتر راجع به زن بخوانم یا بیشتر کتابهای ادبی بخوانم یا اگر خیلی درسخوانم به درسم بپردازم یا استراحت کنم یا... 

اما همه ی این چیز ها باطل است. یا بهتر بگویم زور شیطان است برای منحرف کردن ذهن تو ...
طرح که فقط این تاثیرات را ندارد... خب بدیهی است که نمی توانی به یک انسان شبهه پراکن! از اول معرفت شناسی تا آخر فلسفه سیاست را توضیح بدهی!
 
فایده این درسها و خیلی بیشتر، این فضا، روی ذهن خود توست...
برکتش را آن روزها سخت حس میکنی...

طرح ذهن تو را خانه تکانی میکند...
به ذهن تو اندیشیدن یا بهتر بگویم استدلالی و دقیق و با در نظر گرفتن همه جوانب اندیشیدن را آموزش میدهد. 
بگذریم از روح معنوی عمیق ِطرح، که 20 سال است در وجود یک عده دانشجوی دغدغه مند دمیده شده...
و بگذریم از اثرات فوق العاده طرح که من بعد از ازدواجم، در زندگی مشترک باهمسرم _بوضوح_ احساس میکنم...

اگرچه بسیج همیشه برای من مقدس و عزیز بوده و از تمام سفر هایی که رفتم و فعالیت هایی که در آن انجام دادم چیزهای زیادی آموخته ام...
اما طرح، 
          زیبا ترین هدیه بسیج به من بود...

از جمله های طرح ولایتی

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فاطمه سادات

لازمه بدونم؟!


شش سال گذشت، اما هنوز برخی به دنبال راستی حقیقت نرفته­ اند و به شنیده ­ها اکتفا کرده­اند. شنیده­ هایی که حتی برخی دیگر به آن­ها نیندیشیده ­اند.

شش سال گذشت، اما هنوز هستند مدعیان دروغینی که توبه نکرده و قصد برهم زدن آرامش جامعه و کند کردن سرعت حرکت انقلاب را به هر نحو ممکن دارند، تا شاید آبی گل آلود شود و ماهی ­ای صید کنند که طعمش به مذاقشان حسابی خوش آید.

این تنها یک  درخواست، تحلیل دانشجویی است برای دوستانی که آن روزها در تب و تاب عبور از روزهای کودکی به نوجوانی و یا تثبیت نوجوانی بودند. برای تویی که آن روزها اینقدر سرت در کتاب و کلاس و آزمون و تست بود که شاید اصلاً  حواست به گفت و شنودهای خانواده­ ات هم نبوده چه رسد به چک کردن اخبار و رصد کردن اوضاع و احوال مملکت، تا برایت سؤال شود چه شده است این ملت را که اینگونه خروشان و بی­ تاب، با بغض و کینه و نفرتی توأم با امید به آینده­ ای روشن برای کشور و اعتقاداتشان اینگونه مانند سیلی خروشان جاری شده ­اند و فریاد می­ زنند " ...مملکت حسینی بی صاحب نیست " . چه کسی و یا چه چیزی جز حق طلبیشان اینان را اینکونه به این صحنه کشانده است تا دوباره نقش آفرینی ­ای کنند از جنس 22بهمن­ ها.انگار انقلابی تازه در راه است و عبور از صد فتنه و توطئه برای پیروزی­ ای دوباره.

نمی­ خواهم تکرار مکررات کنم از همه آن اخبار و اطلاعاتی که اگر حوصله کنی و تنها 2 ساعت وقت بگذاری و در گوگل محترم جستجویی کنی همه را خواهی فهمید و قضاوت به حق خود را خواهی کرد.

دانشجویی که قصد دارد خواب نماند  و می­ ترسد از قضا شدن نماز امت [1] باید بیدارتر از این حرف ­ها باشد و از عدم آگاهی، ندانستن و تحلیل نداشتن بهراسد.و بیش از آن از این که تحلیل ­های دیگران را به راحتی و بدون ذره­ ای اندیشه به خود بقبولاند.

بخوانیم، پرس وجو کنیم، بیندیشیم تا بتوانیم در مرحله اول بصیرت خود را افزایش دهیم و در مراحل بعد باعث بصیرت افزایی دیگران باشیم[2].

فکر کنیم:

نه دی یعنی ؟

واقعاً فتنه­ ای در کار بود؟

فتنه چیست؟

فتنه­ گر کیست؟

برخورد نظام با فتنه ­گران درست است؟ (حصر- ممنوع التصویری-عدم حضور در دانشگاه)

و بسیاری سؤالات دیگر که باید برای خود روشن کنیم پاسخشان را.

پ.ن.

1- روز نه دی همه اقشار جامعه با همه سن و سالی حضور داشتند.متن را برای بیخبرانی امثال خودم در آن روزها نوشتم.

2- نویسنده خود برای سؤالات بالا هنوز پاسخ روشنی ندارد. بنابراین خوشحال می­ شود با دیگر دوستان در این زمینه­ ها گفت و گو کند.

 



[1] - اگر دانشجو خواب بماند نماز امت قضا می­ شود. شهید بهشتی

[2] -باید خوب­ ها خوب تر شوند، تا بدها خوب شوند. برگرفته از سخنان حاج آقا پناهیان.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زهرا

عاشورای متفاوت من

همیشه معتقد بودم بهتر است ایام محرم به مجالس سخنرانی برویم و حتی توی روز عاشورا هم خیلی به نخل برداری یا سینه زنی یا بقیه مراسم نمادین اهمیتی نمی دادم.
همسرم زیاد از عاشورای زارچ تعریف می کرد و اصرار داشت که برویم. با اینکه خیلی موافق نبودم قبول کردم.
من _ بی تعارف _ خیلی دید ِ مثبتی به اینجور مراسم ها نداشتم...
در ذهنم بود که برنامه ها به این ترتیب باشد:
_تئاتری که بیشتر نمادین است تا ایجاد کننده ی فضایی معنوی.
_مراسم نقل برداری که یک عده خانم و آقا به دنبال یک اشک مانند بزرگ چوبین می دوند (از این فضا که اصلا تصور خوبی نداشتم(واقعا بخاطر یک چنین تصوری درمورد تابوت نمادین حضرت ثارلله علیه السلام شرمنده ام... ))
_چند کامیون که رویش شیر است و ...
_احتمالا خیلی ها هم می آیند تفریح!
_نماز ظهر عاشورا هم اصلا بعید نیست که پشت گوش انداخته شود...
این فکر ها توی سرم بوجود آمده بود و مرتب در ذهنم پرورش میافت...
تا اینکه
با همسرم رفتیم زارچ 
ما به نماز ظهر عاشورای حسینیه بزرگ ِ زارچ نرسیدیم...
اما
تمام برنامه ها به دلم نشست. هیچکدام نمایشی و ظاهری نبود. خیلی ها آنجا منقلب شدند بخصوص وقتی نخل برداری شروع شد.
در هیئت ها شعر هایی بسیار زیبا و قدیمی از عاشورا خوانده شد و اگرچه نظم سینه زدن برایشان مهم بود اما با سوز ِ دل سینه می زدند و می خواندند و گواهش این بود که اشک پای چشم ِ خیلی ها نشسته بود...
چندین کامیون تمام صحنه ها را از ورود مسلم به کوفه تا شهادت ایشان، ورود امام حسین (علیه السلام) تا نهر علقمه و حضرت عباس تا اتمام حادثه عاشورا و اسارت و دیر راهب و ... خیلی ساده به نمایش درآورده بودند. گریم ها و لباس ها مصنوعی بود، بازی ِبازیگر ها مصنوعی تر بااینحال خیلی از صحنه هایش آن لحظه ها را تداعی و دل ها را منقلب می کرد.
سوزاندن خیمه ها هم قلب ِ خیلی ها را آتش زد...
تخل برداری و روضه ای که پای نخل خوانده شد که دیگر هیچ.
چند بار با خودم گفتم که من چقدر تصور اشتباهی داشتم...
مردم پای نخل می دویدند و گریه می کردند و بر سر می زدند. فضا بشدت حزن آلود شده بود.
البته حتما بخش مهمی از این اتفاق های خوب مربوط میشود به پاکی دل ِ مردم زارچ...
الحمدلله که توفیق پیدا کردم و رفتم و امیدوارم سال بعد هم خدا این توفیق را به من بدهد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فاطمه سادات

بزرگترین نعمت

بزرگترین نعمت را از دست ندهید

شما در معرض بزرگترین نعمت هستید؛ «نعمت اباعبدالله الحسین(ع)»، این نعمت را از دست ندهید!

در این محرم، مدام دورِ خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) بگرد، به خودت بپیچ و بگو: «خدایا! آخر من چطور باید از تو تشکر کنم؟! من مثل مادر بچه‌مرده برای حسین فاطمه گریه می‌کنم! می‌سوزم! دوستش دارم! من چطور تشکر کنم؟!»

یک محرم، ده روز از خدا تشکر کن! یک‌بار سجدۀ شکر به‌جا بیاور! یک‌بار! بگو: «خدایا ممنونت هستم که به من حسین(ع) داده‌ای»

شما در عمر خودت-تابه‌حال- لیترها گریه کرده‌ای. می‌فرماید: «قیمت این گریۀ تو این‌طور است که یک قطره‌اش! بهشت بر انسان واجب می‌شود؛ یک قطره‌اش!»

نسبت به نعمت اباعبدالله الحسین(ع) سراسر شکر باش، این نعمت نعمتِ کمی نیست! این نعمت محبت اباعبدالله الحسین(ع) را ساده نگیر...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پگاه سادات

اینفوگرافیک تنها مسیر

اینفوگرافیک

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پگاه سادات